آبتین و خروج تنهایی از خونه
دیروز ظهر 16/11/92 وقتی من از مدرسه اومدم خونه ساعت 2 بعدازظهر بود داشتم از گشنگی ضعف می کردم تو درو برام باز کردی و گفتی مامان گشنته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتم آره گفتی منم گشنم بود برنج با گوشت خوردم تو هم بیا بخور همینکه اومدم توی خونه بنده خدا مامان جون سفره رو انداخته بود و منتظر من بود . تا نشستم مامان جون گفت بگم امروز آبتین چیکار کرده !!!!!!!!!!!!!!! همه مون گفتیم بگو مامان جون گفت امروز من چند لحظه رفتم توی حیاط و آبتین جون وقتی دیده از مامان جون خبری نیست با اجازه خود ترسوش در کوچه ی دوم مامان جون اینا رو باز می کنه و برای خودش سراسیمه می ره توی کوچه وقتی مامان جون م...
نویسنده :
مامان
18:08