محمدآبتین محمدآبتین 14 سالگیت مبارک

تنها بهانه برای زندگی

نوشتن اعداد یک تا ده

1392/10/25 19:44
نویسنده : مامان
1,222 بازدید
اشتراک گذاری

ماجرا شب چهارشنبه مورخ  18/10/92 اتفاق افتاد و از این قرار بود ...

من و بابا سخت درگیر تماشای تلویزیون بودیم

توی جعبه های سک سک که به خرید یکیش راضی نیستی و بعضی

وقتها باید دوتا بخریم چند روزقبل از چهارشنبه  یه کتاب دراومد که حاوی

تصاویری بود برای رنگ  امیزی  و آ موزش اعداد تعداد تصاویر نشون

دهنده اعداد نوشته شده در زیرشون بود 

القصه چند دفعه اومدی پیش من و گفتی مامان قصه شو بگو منم برات از

خودم من درآوردی قصه به ازای هر صفحه ایش در می آوردم و می گفتم 

چون در اصل کتاب آموزش اعداد بود نه کتاب قصه همینطور که قصه شو

می گفتم

بهت گفتم مامان وقتی بزرگ شدی باید یاد بگیری این اعداد رو

بنویسی و دستت رو می گرفتم توی دستم و نحوه ی نوشتن اعدا رو

بهت یاد دادم

واما اتفاق این بود ...................

من و بابا سخت درگیر تماشای فیلم بودیم و راضی از اینکه تو دیگه ساکت

شدی و هی نمی گی قصه شو بگو

آخه رفته بودی جلوی تلویزیون درازکشیده بودی و پشتت به من وبابا بود

و ما نمی تونستیم تشخیص بدیم داری چیکار می کنی

حدود یه ربعی شد که ساکت بودی

اما یه دفعه بلندشدی و گفتی مامان نیگاه کن

کم مونده بود شاخ در بیارم بلند داد زدم ابراهیم نگاه !!!!!!!!!

 

بابا گفت چی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم نگاه کن پسرم چیکار کرده هزار ماشاا..........................

تمام اعداد یک تا 10 رو مطابق الگوی کتاب با دقت نوشته بودی 

من و بابا کلی ذوقتو کردیم و دست از سر فیلم برداشتیم و یه

عالمه نازتو خریدیم و تشویقت کردیم

 

هزار ماشا ا........... به تو

 

 

 البته عدد دو و سه و چهار و پنج رو هم نوشته بودی ولی فرصت نشد همه

رو آپلود کنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)