منم کمک می دم
امروز دائم داشتی بهانه می گرفتی مامان این کتابه قصه شو بگو کیسه آبگرمت رو که شکلک روشه آوردی و گفتی مامان قصه شو بگو پوست تیر کمونی که از جون بابا دوروز پیش خریدی رو آوردی و می گی قصه شو بگو بابا هم که زنگ زده آماده شو بریم برای مصاحبه جهت تدریس در دانشگاه خلاصه هول هولکی داشتم حاضر می شدم تو هم دائم می اومدی مامان قصه اینو بگو مامان میای بازی ؟؟ مامان آب می خوام مامان لباسمو عوض کن مامان دستشویی دارم مامان خاطره منو زد و مامان ............ گفتم مامان ببین من کار دارم بیا کمک کن گفتی مثلا چیکار کنم گفتم کمک بده اتاق...
نویسنده :
مامان
21:39