نمک نمک نمکی تو یک پارچه نمکی
دیروز شبحونه (صبحونه) توتوی (تخم مرغ ) بلدرچین خولدم خوب بود بعدشم شروع کردم به ریختن نمک تو بشکابم (بشقابم) و دشت ژدم توش و خولدم اما بدم اومد و کلی شر و شدا (سر و صدا ) دادم اگه کلید دشتم بیفته شعی می کنم هر کفلی (قفلی ) رو باژ کنم کتاب دشتم بیفته برا برگ ژدنش دشتمو تو دهنم می برم تا خیش بشه و بتونم راحت برگ بژنم شرمو می برم تو ژودپژ و حرف میژنم تا شدام بپیچه ...
نویسنده :
مامان
15:06