من و سارا
دیشب رفتیم خونه ی خاله فریبا من چِتَد(چقدر) خاله فریبا رو دوش دارم دوشت دارم خاله فریبا به همه دای(جای) خونشون شرک کشیدم اشلا (اصلا) ناراحت نشد واااااااای دخملشون شارا خیلی اباباباژ(اسباب بازی) داشت به منم داد باژی کردم یه شندلی (صندلی ) بامژه داشت وقتی می نششتم روش شدا (صدا) می داد تاژه شارا دخملی ا...
نویسنده :
مامان
13:30