حالات چهره
اخمو
خندو رو
متعجب
گله های مامان از شیطونی های تو
دیگه کم مونده کامپیوتر و جاروبرقی از دستت بترکن کامپیوتر که باید از صبح تا شب موقع خواب روشن باشه تا فقط cd مخصوص جنابعالی که بابا خریده و یه قسمتش ازداستانهای مرزبان نامه به صورت شعر کودکانه هست پخش بشه موضوع شعرش گرگ و بره هست و از صبح که پا میشی همش میگی ب ب ب
حتی دیشب که از شدت تب ناشی از واکسن 18 ماهگیت خوابیده بودی نصف شب ساعت 1:30 از خواب بیدار شدی و شروع کردی به راه رفتن و اومدی سمت کامپیوتر من و هی گفتی ب ب ب منم مجبور شدم برات روشنش کنم و آهنگ دلخواهت رو بذارم
امشب با وجود خرابی جاروبرقی تصمیم گرفتم یه کم از خرابکاریهای مرد کوچیک خونه رو با همین وضعیت جاروبرقی سرانجام بدم که جنابعالی سر جارو رو دست گرفتی و تا یک ساعت با جاروی روشن این ور اون ور رفتی و خیر سر من برام جارو کردی اگه خاموشش می کردم کلی گریه و زاری میکردی که بق وفت بق وفت یعنی برق رفت من که از خیر جارو کردن گذشتم و چون از صبح تا حالا چیزی جز شیر نخورده بودی شروع کردم به سیب زمینی سرخ کردن وقتی سیب زمینیها آماده شد و بهانه می شی مه (سیب زمینی ) گرفتی اومدی بشینی تو بغلم که یه دفعه بعد از این همه جارو کردن و این ور اونور رفتن یادت اومد پات درد میکنه و با کلی ناز نشستی تو بغل من و هی گفتی پا دَد،پا دَد یعنی پام درد میکنه بندهخ هم کلی ناز خریدم و بوس کردم تا بالاخره آروم شدی و می شی مه خوردی