استخر بادی و پوشک
دوشنبه شب وقتی بلا خواب وفتیم خونه ی مامان جونم دادا (دائی حسین ) اژ عشلویه اومده بود آخه دادام مهندشه و اونجا توی پارش جنوبی کال (کار) میکنه دادا بلام یه اشتخ بادی بژلگ خلیده بود (بزرگ خریده بود) که شکل ژرافه ش اینم عشش (عکسش)
اینم من و دادا
تاژه کلی هم بلام پوشک اژ مالک (از مارک) PAM PERS خلیده بود آخه پاهای من حشاشه و هیچ پوشکی بهم شاژگار نیش (نیست) دشتت دلد نکنه دادا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی