محمدآبتین محمدآبتین ، تا این لحظه: 14 سال و 25 روز سن داره

تنها بهانه برای زندگی

کاری نداری ؟

1391/1/5 2:42
نویسنده : مامان
504 بازدید
اشتراک گذاری

امشب  رفته بودیم خونه ی مامان جون یه سر بزنیم و حال باباجون روبپرسیم که موقع خداحافظی من داشتم می گفتم حسین کاری نداری، بابا کاری نداری ،مامان کاری نداری  خاطره کاری نداری خداحافظ توهم شروع کردی به گفتن داشی کانی خدافظ مامان جون کانی خدافظ خاطیه کانی خدافظ این کانی تو  که یعنی کاری نداری و خدافظت  رو خیلی قشنگ و با کلی ناز و ادا  تلفظ می کنی وقتی هم دائی حسین یا به قول تو همون داداشی داشت می رفت خونشون بهانه گرفتی که بییم دبالش (بریم دنبالش ) وقتی رفتیم تا دم در دنبالش دوباره بهانه گرفتی که  ماشین داداشی شوا بشیم  

البته این روزا چون من پیشت هستم خیلی خوشحالی و خیلی هم خودت رو لوس می کنی و درست و حسابی با بهانه گیری هات تلافی تمام نبودنهای منو جبران می کنی

از جمله بهانه هات که برام عادی شده اینه که موقع شستشوت هر کسی که بخواد بشورتت می گی مان اقده بشویه اِ ! موقع پم پرس اگه بابایی یا خاله خاطره بخوان پم پرست کنن باز مانع می شی و می گی مان اقده پم پس بکنه اِ . موقع درخواست لیوان آب هرکسی برات آب بیاره قبول نداری و می گی مان اقده آب بده اِ . موقع پوشیدن لباس هرکی بخواد کمکت کنه می گی مان اقده بیلاش بپوشه اِ جالبه که برا طرف مقابلت خیلی قشنگ جبهه می گیری و این حرفها رو می زنی و همه ی زحمتها رو گردن مان اقده می ندازی .

موقع غذا خوردن هم اگه بابا یا هرکس دیگه قصد کنه غذا دهانت کنه عصبانی می شی و با همون جبهه همیشگی می گی آبیت خودش بوخویه اِ یا اگه خیلی منت سر من بذاری می گی مان اقده دهن بکنه اِ.

از دیگه بهونه هات اینه که مخصوصا موقع خواب آب می خوای و اگه توی لیوان بهت آب بدم می گی نه آب توتولو ماخام اگه توی کاسه کوچیک بهت آب بدم بازم می گی نه آب توتولو  باید حتما یه کاسه بزرگ پر از آب کنم تا ازم قبول کنی و یه قلپ از اون آب بخوری البته این دیدگاه جنابعالی هست که بزرگ رو توتولو (کوچولو) می بینی .

این روزا وقتی می خوای یه کاری کنی که می دونی من مخالفت می کنم به من می گی بویو تیاط (برو توی حیاط)

وقتی یه کاری می کنی و  به عنوان مثال بهت می گم آبتین دست نزنیا داغه می گی نگو داغه اِ.

هر وقت هم دعوات کنم میای سراغم و صورتت رو یه وری می گیری و می گی مان اقده بوس بِکُن .

اینم مدل جدیدیه که موقع بازی با لباسهات انجامش میدی و دستت رو از تو یقه بیرون میاری و شلوار هم به هیچ وجه من الوجود نمی پوشی

       

       

 امروز می گفتی آبیت خونه ماجون ، مان اقده بیه مدشه آبیت بیاییه خودشون (یعنی آبتین بره خونه مامان جون مامان صدیقه بره مدرسه آبتین رو بعدا بیاره خونه خودشون ) . وقتی امروز قصد داشتم دستات رو با دستمال کاغذی تمیز کنم رو کردی به بابا و گفتی بابا حاجی دَپِ تِ قشنگی بده .

دیشب هم موقع خواب از بس شبها تا 2 بیداری و من بهت می گم ساعت 2 شد بخوابیم یه دفعه و بدون این که من حرفی زده باشم گفتی شاعت دوِ بخوابیم در صورتی که دیشب ساعت 12 خوابیدی .

دیروز وقتی از خواب بیدار شدی از اونجایی که بابایی لوست کرده و بعد ازخواب یه کم ماساژت میده تا سرحال بشی  بعد از بیدار شدنت به شکم خوابیدی و گفتی مان اقده ماساژ بکن یعنی ماساژم بده . وقتی هم می خوای آب بخوری مخصوصا تو رختخواب با خودت می گی بولو شو بلو شو (بلند شو بلند شو) بعدشم بلند می شی و آب  می خوری .

 راستی برای  تخم مرغ واژه زیبای تُخ تُم رو در نظر گرفتی و وقتی می گم تخم مرغ می خوای می گی تُخ تُم نَخام. چند تا واژه جدید هم که ما هنوز معنیشو نفهمیدیم اختراع کردی مثلا وقتی بابا ازت می پرسید این چیه تو هی جواب میدادی آلکوله .یا همینجوری برا خودت تلفظ می کنی تینکون

هر وقت خونه رو کثیف می کنی می دویی و جارو رو میاری و می گی جایو بِکُنیم . تمیژ بِکُنیم .

 گوشی تلفن رو تازنگ می خوره میری بر میداری و می گی الو شمام خوبی ؟ (الو سلام خوبی؟)

همسایه کناریمون مغازه ای داره که داده اجاره بستنی فروشی وقتی داشتن مغازه رو برا کارشون محیا می کردن از پشت دیوار سرو صدا زیاد می اومد تو هم ورد زبونت شده بود همشایه یواشتر آقا یواشتر اِ .

خیلی راحت کتاب دستت می گیری و می خونیش و می گی نِشته اِ نِشته اِ (نوشته اِ) .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)