روزهای من تو خونه ی مامان جونم
این روژا که با مامان جون و ح قاقا م (خاله خاطره م) تا 2 بعد اژظهرهشتم کلی کارای بانمک میکنم و اونا ژوق می ژنن مشلا تا ماماجون می خواد خولش (خورش) بپژه میلم (میرم) شر ژودپژ و می گم دوش دوش دوش (گوشت گوشت گوشت ) مامان جونم گوشتها لو(رو) خوب شرخ می کنه و به من میده بخولم بهم چشبیده که هر روژ اژش می خوام بهم دوش بده.
باهم می لیم تو کوشه (کوچه) و مامان جون شرمو گرم می کنه تا ح قا قا بله مشه (بره مدرسه)
موقعی خوابم میاد مامان جون می گه شرتو بژال لو شونه م (سرتو بذار رو شونه ام ) منم شرمو می ژارم و بلام اینقدر لالائی می خونه تا خوابم ببله (تا خوابم ببره) اول مامان جون می خونه بعد می گه آبتین حالا تو بخون و منم شروع می کنم به گفتن لالالا تا خوابم ببره
البته پارسال هم که کوشیک تر بودم مامان جون همینجوری منو خواب میکرد ولی اونموقع به جای لالالا من می گفتم اووممممممممممممممممم وممممممممممممممم و خوابم می برد
و اما بگم اژ ح قاقا ح قاقا لو (رو ) کتابهاش حشاشه منم میلم و توشون با دخا ( خودکار) خط می کشم خوشم میاد اژ این کال (ازاین کار) اگه دفتل شفید بهم بدن دوش ندالم توش خط بکشم فقط کتابای ماما و ح قاقا باید خط خطی بشن
وقتی هم می خواد ح قا قا بله مشه من کلی دریه می کنم (وقتی هم خاله خاطره می خواد بره مدرسه من کلی گریه می کنم )
باباجونم یه اَقه (قطره) داله که می لیژه تو دشماش (یه قطره داره که می ریزه تو چشماش) منم میلم و اقه ها رو بل می دالم و می لیژم تو بینیم (قطره ها رو بر میدارم و می ریزم تو بینیم البته درشون بسته هست )
هر کلمه ای هم بهم میگن خودم معادلشاژیش می کنم و بهشون تحویلش میدم مشلا فاس کن ( یعنی صاف کن ) آپیتر (کامپیوتر) حَشین (حسن پسر همسایه ) ، دپاپا (دستمال کاغذی ) ، میشی مِه (سیب زمینی ) ، پیلا (پول) ، کیلا (کلید) ، ناخا (ناخن) ، هبلا (حلوا) ، آل (کلاه ) ،اَتِ اَتِ (استکان )، اَقه (قطره) ، بَششه (شربت) ، اَننوش (انگشت) دوجه (گوجه) ، مَشه (مدرسه)، تات (کارد) تیت (کیک) ،بای بای (وای وای ) ، حَمی (حموم )،عَمی (عمو)
اَپ پ (خیار سبز)، بش (بس)، بتی (پتو)، عتیته (عروسک) هَله (هلو)، هبلا (حلوا) ، باتابا (اتوبوس) ، دَبا (دعوا