محمدآبتین محمدآبتین ، تا این لحظه: 14 سال و 16 روز سن داره

تنها بهانه برای زندگی

حسادت

1390/5/29 16:44
نویسنده : مامان
370 بازدید
اشتراک گذاری

امروژ به عروشکم حشودی کردم این عروشکو مامان جونم برام کبل (قبل ) اژ تولدم خلیده بود موکعی که کوشیک (کوچیک ) بودم و مامانی می رفت شرکار و منو می ژاشت واشه مامان جونم من با شدای این عروشک می خوابیدم آخه می خونه

عروشکم صداش میاد

شب که بشه باباش میاد

شوار اشب ثم طلا میاد میاد اژاون بالا

براش عقاب میاره

طوق طلا میاره

طوق طلا به گردنش

می افته رو پیرهنش

جیلینگ جیلینگ می کنه براش چقدر دوسش داره باباش

این عروشکمه

            

من این عروشکو خیلی دوش داشتم و باهاش لا لا می کردم اما امروژ حشودیم شد که تو کالشکه نششته و داد و قال راه انداختم که من شوار کالشکش بشم

      

            

           

                    

و موفق شدم شوارش بشم

امروژ یادی هم از ژرف آبیم کردم و مشل بابایی که هر جا منو می بره اونو مینداژه گردنش منم اونو انداختم گردنم

     

اژدیشب تا حالا یه باژی من درآوردی هم اختلاع کردم که اژ ماما می خوام برام بالشت بچینه بعد خودمو اژبالا پرت می کنم رو بالشتها و دوباره اژنو

    

    

    

امروژ با وجود راه افتادنم هوس روروک کردم

   

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان نیایش
29 مرداد 90 18:23
قربون این پسر بامزه با این عروسک خوشگلش خوش به حالت عزیزم عکس هاتم خیلی قشنگه
مامان نیایش
29 مرداد 90 18:24
خدایا این شب ها زیباترین سرنوشت را برای عزیزی که این نوشته را می خواند مقدر کن خدایا بهترین روزگاران را برایش رقم بزن و او را در تمامی لحظات در یاب ...مبادا خسته ،بیمار ،افتاده یا غمگین شوددلش را سرشار از شادی کن و آنچه را که به بهترین بندگانت عطا می کنی به او نیز عطا کن... التماس دعا
مامان نفس طلایی
29 مرداد 90 18:29
عزیزم چقدر کارای نازی انجام میدی مامانی ممنون که خاطراتش و با عکس میذاری خیلی جذابن
آرتین خان
29 مرداد 90 22:16
خیلی بانمک شده آبتین جون
مامان آبتین
30 مرداد 90 9:13
آبتین جان ، چه عروسک نازی داری
مامان سارا
31 مرداد 90 11:41
جيگر خاله عروسكتو بردار با ماماني و بابا بيان پيش ما قربونت برم
نازنین نرگس نفس مامان
1 شهریور 90 2:12
چه عکسای نازی چه کارای نازی عجب پسملی