بهانه نیمه شب (شیر سارا)

یکشنبه شب وقتی از خونه مامان جون بعد از افطار اومدیم خونه کلی بازی کردی وتا ساعت   12:15شب هیچی جز میوه نخوردی البته خونه ی مامان جون افطاری مفصلی خورده بودی اما ساعت 12:15 درست موقع خواب شروع کردی به بهانه گرفتن برای به قول خودت شیل شارا متاسفانه شیر توی خونه نداشتیم هرکارت کردیم نتونستیم خوابت کنیم ازبس گریه کردی مجبور شدم بلند شم باهم رفتیم برای خرید شیر  تو هم کیفت رو برداشته بودی و می گفتی شیل شارا بخریم بژاریم توش  اون موقع شب  توی ماه رمضون اکثر مغازه ها نهایتش تا ده و یازده شب بازند ماشین رو که سرو ته کردم بابا هم بیچاره لباس پوشیده بود و اومده بود دم در و منتظر ما بود سوارش کردیم و رفتیم دنبال شیر چند تا مغازه رفتیم که شیر ارژن (شیر مورد علاقه تو) رو نداشتن و گفتن روزهای زوج براشون این شیر میاد سوپر مارکتی که همیشه ازش برات شیر می خریدم هم متاسفانه بسته بود اون همیشه شیر داشت اما اون شب بسته بود با ناامیدی داشتیم می رفتیم اون سمت شهر چون روزهای یکشنبه این شیر براشون میاد که خوشبختانه فروشگاه رفاه بازبود(البته در حال بستن بودن که ما رسیدیم) بابا ازبس پیاده شده بود ودست خالی برگشته بود گفت اینم نداره بریم همون سمت اما من اصرار کردم بابا بره ببینه شیر داره یا نه خوشبختانه شیر داشت و با دست پر برگشتیم خونه اینم عکست که شیر سارا رو گذاشته بودی توی کیفت و موقع رسیدن به خونه آوردیش بیرون