محمدآبتین محمدآبتین ، تا این لحظه: 14 سال و 16 روز سن داره

تنها بهانه برای زندگی

چه بَ خَره/ چه جوری سواربشم من

1391/3/30 20:56
نویسنده : مامان
423 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یه دفعه صدای آژیر آمبولانس رو شنیدی و به من گفتی شدای چی چیه ؟ گفتم آمبولانسه

 

                       

 

بابا هم از موقعیت استفاده کرد و برا اینکه ببرتت بیرون تا من بتونم درس بخونم گفت بریم ببینیم چه خبره!!!

تو هم بلند شدی و شروع کردی به گفتن بییم ببینیم چه بخره بییم ببینیم چه بخره وااای پولیسه (پلیسه)

 

                                                          

 

 دیروز از صبح که بیدار شدی هیچ چی نخوردی مجبور شدم برات آلبالو بیارم که از گرسنگی ضعف نکنی ولی نمی دونستم که آلبالوها رو درسته قورت میدی ظهر با بابایی و محمد رفتی مسجد و بابایی برا اینکه من بتونم درس بخونم ازهمون ور برده بودت خونه ی مامان جون و همونجا خوابیده بودی اما بعدازبیدارشدنت یه ریز دنبال من گشته بودی  بخصوص توی اتاق پذیرایی خونه مامان جون (این ترم فصل امتحانات میبرمت خونه ی مامان جون و خودم توی اتاق پذیراییشون درس می خونم وتو عادت کردی مرتب تو اون اتاق منو چک می کنی) خلاصه خیلی گریه کرده بودی ساعت 5 بود که بابایی آوردت خونه  به محض ورود به خونه طبق عادت همیشگیت گفتی شلام و بعد گفتی مانی گیه تَکَم(گریه کردم)  بعد هم گفتی  وفتیم با ممد خندی ن دم (رفتیم با محمد خندیدیم)

                      

 

بابا گفت تا الان لب به هیچ چی نزدی خیلی نگران شدم و برات غذا آوردم کمی خوردی اما شروع کردی به گریه کردن و داد می زدی پی پی دَرد پی پی دَرد بمیرم که دفع اون آلبالوها برات سخت شده بود تا شب کلی گریه کردی پات هم درست و حسابی قرمز شده بود آخر شب اشک می ریختی و می گفتی دیگه نی تونم را برم تا وقتی خوابت برد اشک ریختی حتی حاضر نشدی شیل شایا بخوری بمیرم برات اما خداروشکر امروز خوب خوب شده بودی (از اثرات شیاف بود که برات گذاشته بودم).

                                      

 

  راستی چند وقته که موقع نگاه کردن به یکی از کتابهات که رنگ آمیزی هست و عکس ماشین و دوچرخه و هواپیما و اتوبوس توشه هی بهانه می گیری و میگی چه جویی شوا بشم من (چه جوری سوار بشم من)اوایل که اشک می ریختی و هی می پرسیدی وقتی هم برات توضیح میدادم بیشتر اشک می ریختی اما امروز بدون گریه سوال کردی نه یکبار بلکه ده ها بار چه جویی شوا بشم من

 

                                                

راستی برای ازاون ور میگی اَووزر

                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامانی درسا
1 تیر 91 2:25
ای جونم با این حرف زدنت ...... من که دلم غش رفت شما رو مامانی نمیدونم ......
ني ني شكلك
1 تیر 91 15:46
با سلام به شما دوست عزيز ني ني شكلك يك مسابقه ي جالب و جذاب برگزار كرده است . مطمئنا" شركت شما در مسابقه خالي از لطف نخواهد بود . شايد شما جزو نفرات برگزيده باشيد و از جوايز ارزنده اين مسابقه بهره مند شويد!!! باتشكر