نیمه ی شب
دیشب ساعت ٣ وقتی از درس خوندن خسته شدم یه سر زدم به وبلاگت تا آپدیتش کنم در حال تایپ بودم که دیدم بلند شدی اومدی پیشم و گفتی بیا باخابیم (بخوابیم)
تصمیم گرفتم حالا که بیدارشدی پم پرست رو عوض کنم هر کار میکردم راضی نمی شدی به کمر بخوابی
داشتم التماست می کردم که یه دفعه گفتی شَ کُ لالا بِکُنم هی شِدا میدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی