آبتین بهونه گیر
این روزا وقتی از مدرسه برمی گردم و میام دنبالت عمه کلی تعریفت رو می کنه (به خاطر بیماری باباجون از بعدازعید عمه مسئولیت نگهداری شما رو. به عهده گرفته ) و میگه پسر داداشم چقدر آرومه فقط گاهی وقتا سرم داد میزنه براهمین نمره انضباطش رو 18 میدم واما ..............
واما وقتی می شینیم تو ماشین تا بیارمت خونه بد قلقی هات تازه شروع میشه که ماشین بوژوگ (بزرگ) کو ؟ باید متذکر بشم که اگه یه ماشین بزرگ از جلومون رد شد باید سرو ته کنیم بریم دنبالش والا حسابمون به جای کرام الکاتبین با جنابعالیه خلاصه اشک می ریزی و اعصاب منو حین رانندگی درست و حسابی خورد می کنی تا می رسیم خونه بازم گریه و زاری می کنی تا یه شیشه شیر درست می کنم بهت میدم
و کنارت باید بخوابم تا سرکار خواب بری تازه دستت رو هم می ندازی گردنم تا درنرم
یکی نیست بهت بگه بابا دیگه دل ظهر ساعت 2 که دیگه مامانی مدرسه نمی ره اما امان از تو که با وجود اینکه دوسالت شده هنوز نمی خوای منو درک کنی