محمدآبتین محمدآبتین ، تا این لحظه: 14 سال و 12 روز سن داره

تنها بهانه برای زندگی

عمل بابا

1390/11/26 13:23
نویسنده : مامان
968 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیزم این روزا سخت گرفتارم با وجود این همه گرفتاری دارم مطالب عقب افتاده مربوط به شاهکارهای جنابعالی رو که توی تقویم ثبت کردم تایپ میکنم تا در وبلاگت بذارم اما مگه تموم میشه قدیمیهاکه گفتن کار امروز رو به فردا مسپار برا همینه

دیروزم بابایی به ناچار خودش رفت بیمارستان تا عمل بشه من نتونستم باهاش برم چون مرخصی نمی تونستم بگیرم آخه قرار بود بازرس داشته باشیم اما وقتی فهمیدم بازرسها نمی آن ساعت ١١ مرخصی گرفتم و رسیدم بابایی تازه ٢٠دقیقه بود که رفته بود اتاق عمل عملش ٢ ساعت و نیم طول کشید البته با احتساب زمانیکه توی ریکاوری بود این اندازه شد تو تمام مدت پیش مامان جون بودی وقتی اومدم خونه دیدم ساعت ٤ بعدازظهر وتو توی خواب نازی دوباره برگشتم بیمارستان پیش بابا

پسر گلم یادم رفت برات بنویسم بابا توی ریکاوری موقع به هوش اومدن مرتب سراغ تورو می گرفت و می فت بچه م بچه م

فدات بشم که منو بابایی در همه حال به فکرت هستیم

راستی این روزا دارم از به قول خودت شی لالا خوردن ترکت میدم دو سه هفته ای میشه که توی ترکی

اما باز همه ی صبح ها و بعضی شبها و گاهی و قتا هم عصرها می خوری دلم نمیاد اما دارم به تدریج ترکت میدم یه بار بهت شیر میدم یه بار نمیدم که عادت کنی و یواش یواش فراموشش کنی عزیزم

گاهی وقتا می ری خونه ی مامان جون و گزارش میدی و میگی مادون شی لالا شیاه شی لالا خون

بمیرم برات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

زهره مامان نیایش
27 بهمن 90 0:06
سلام ان شا الله حال بابایی زود زود خوب بشه و همیشه شاد باشید خیلی بامزه شدی با این لباسای کوچولوییت
خاله جون احمد
6 اسفند 90 10:52
امیدوارم بابایی زود زود خوب بشن
انشالله کنار همدیگه با پسر گلتون خوب و خوش باشید


ممنون خاله جون
مامان پارسا
7 اسفند 90 11:40
تولدت مبارک عزیزم. ایشاله بابا هم زود خوب می شه و برمی گرده خونه


ممنون خالهخ تولدم نبود فقط عکس اون موقع ها تازه دستمون افتاده بود
نایسل
16 اسفند 90 10:38
مرسی مامان جون ایشالا 120 سالگی شما کنار نی نی نازتون و همسرتون
مامان نفس طلایی
16 اسفند 90 23:59
سلام عزیزم انشاالله حال بابایی زود زود خوب میشه