جمله سه کلمه ای

لوژ سه شنبه1/9/90 وقتی مانی اژ مشه بلگشت و اومد دنبالم بلا اینکه گولم بژنه و منو بیاله خونه ی خودمون بهم گفت بلیم شی بخلیم منو گژاشت تو ماشین و شلوع کلد به گفتن دبایی شی بده (جباری شیر بده ) (آقای جباری سوپرمارکت محله ی  خونه ی مادون (مامانجون ) هشت اژ بش مانی گفت یه دفعه ژبون منم باژ شد و گفتم دبایی شی بده دبایی شی بده این شد آغاژ جمله شه کلمه آی من حالا دیگه هل وقت ح قاقا میله مشه من می گم ح قاقا وفت مشه یا اژم می پلشن داشی کو میگم داشی وفت شی یاژ (شیراز) عمو(شوهر خاله نرگس)وفت  شی یاژ آشینا وفت شی یاژ (آشینا یعنی سارینا دختر خاله نرگس)

 تاژه اشم خودمم یه جول جدید تلفژ میکنم و می گم آبیت

هل وقت بابا اژیتم می کنه بهش میگم ابی نَتُ ابی نَتُ (یعنی ابی نکن)

حالا دیگه بابادونم (باباجونم ) می خواد مهالت منو تو حلف ژدن بشنجه و هل وقت کتشو می پوشه بله پات (بره پارک) به من میگه بگو کت و منم میگم تُت اونم خوشش میاد و دشت بل نمیداله و باژم میگه بگو تَت

لوژ  جمعه 4/9/90 وقتی بابایی طبق معمول همیشه داشت بلا بیلون وفتن به خودش عط (عطر ) میژد من دل حال شی خولدن بودم که بوی عط لو حش کلدم و دشت اژ شی خولدن بلداشتم و بهانه عط گلفتم و هی گفتم بابا عط بابا عط  یعنی عطر بابا رو می خوام) پش این یعنی اینکه من بوها لو خوب حش میکنم و خیلی باهوشم مشل ادوشم (مثل خرگوشم)

تاژه این لوژا یاد گلفتم دشت و پاهامو خودم دَب (چرب) کنم تاحالا دوتا قوطی کِلم (کرم )تموم کلدم و ژدم به دشت و پام

 این لوژا مانی درحال مطالعه بلا دانشگاش هشت و به من نمی لشه تا میلم شلاغش و بهانه می گیلم داد میژنه منم میلم به بابایی میگم بابا بابا مانی دبا مانی دبا آخه مانی بیچاله اشلا نخونده و میگه نمی دونم چیکال کنم به نژر من که انشراف بده بهتله آخه فکل کنم مانی همه ی دلشهاشو بیفته من که نمیژالم بخونه تا جژوه ها و تتابهاشو میاله دلو من میلم و بهانه می گیلم و دلم می خواد تو تتاباش (کتابهاش ) دخا کنم اونم منو می فرشته شلاغ دفتل خودم اما من دوش ندالم و دلم می خواد تو تتابهای مانی دخا بکشم